سبک خراسانی یعنی سبک آثار نخستین و کهن زبان فارسی که در مشرق ایران شکل گرفته است. از نظر تاریخی این سبک سلسله های طاهری، صفاری، سامانی و غزنوی را شامل می شود. ادبیات هر سرزمین از دو بخش عمده نظم (شعر) و نثر ( نوشته) تشکیل شده است. شاعر و نویسندگانی که در ادبیات کشور شان ماندگار شدهاند، صاحب سبک بوده و با خلق آثار متفاوت است که تا ابد جاوید ماندهاند. در این مقاله به معرفی سبکهای شعر فارسی میپردازیم. در اولین مقاله در مورد سبک شناسی اینطور عنوان شد که بر اساس دوره و محدوده زمانی سبکهای شعر فارسی به شش دوره تقسیم میشوند. اولین سبکی که در این مقاله معرفی خواهیم کرد سبک خراسانی است.
سبک خراسانی چیست
خراسان در لغت به معنی مشرق است و مشرق جایی است که خورشید از آنجا طلوع میکند. به این دلیل که اولین آثار نظم و نثر زبان فارسی پس از ورود اسلام در ناحیه خراسان بزرگ پیدا شد، به سبک این آثار خراسانی گفته میشود. پس سبک خراسانی یعنی سبک آثار نخستین و کهن زبان فارسی که در مشرق ایران شکل گرفته است. از نظر تاریخی این سبک سلسله های طاهری، صفاری، سامانی و غزنوی را شامل می شود.
مختصات سبکی شعر دوره خراسانی
- جنبه عقلانی بر جنبه احساسی و اغراق چیره است.
- خواننده همواره با اشعاری شاد و پر نشاط سرو کار دارد.
- تصویر و تشبیه در اشعار این دوره بسیار قوی و رایج است.
- پند، اندرز و گاهی هم نکات اخلاقی در اشعار این دوره دیده میشود.
- روحیه حماسی و اعتقاد به شاد بودن دو رکن اصلی و عمده شعر سبک خراسانی است.
- زبان شاعر، زبان مادری، طبیعی، ساده و روان بوده و از هرگونه ابهامی به دور است.
- خالی بودن شعر از صنایع شعری، همراه با سادگی لغات و روانی ترکیبها از مهمترین مشخصات شعری این دوره است.
- معشوق در اشعار این دوره جایگاهی ندارد و فراقی بین عاشق و معشوق دیده نمیشود و عاشق همیشه به وصال رسیده است.
- شعر واقع گراست و شاعر هر آنچه را که میبیند از اوضاع دربار تا محیط زندگی، جنگ، لشکرکشیها، پیروزیها و .... را در شعر خود منعکس میکند.
- موضوعات شعری شامل مرثیه، حکمت، موعظه، حماسه، غنا و داستان سرایی است اما موضوع اصلی اشعار این دوره ابتدا مدح و سپس وصف می و معشوق است.
- غالب شعری رایج این دوره قصیده است، یعنی شاعر بیشتر تمایل دارد که شعر خود را در قالب قصیده بسراید اما در قالب غزل، مثنوی و رباعی هم شعر سروده می شود.
از شاعران این دوره می توان به رودکی، فردوسی، منوچهری، فرخی سیستانی و .... اشاره کرد.
رودکی:
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب با صدهزار نزهت و آرایــش عجیب
چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد لشکـــرش ابر تیــره و باد صبا نقیب
خورشید را ز ابر دمد روی گاه گاه پونان حصاریی که گذر دارد از رقیب
دقیقی:
دقیقی چهار خصلت برگزیده است به گیتی از همه خوبی و زشتی
لــب یاقـــوت رنـگ و ناله چـنـگ می چون زنگ و کیش زردهشتی
فردوسی:
بدانست سهراب کاو دختر است سر و موی او از در افسر است
شگفت آمدش گفت ز ایران سپاه چـنـیـن دختر آیـد به آوردگـاه
سواران جنگـی بـه روز نبـرد همانا به ابر انـدر آرنـد گرد
فرخی سیستانی:
فســانه گــشـت و کهن شد حدیث اسکندر سـخـن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
فسـانـــه کـهـن و کـارنــامـه دروغ بـکـار نـایــد رو در دروغ رنـــج مـبـــر
شنیدهام کـه حدیثی که آن دوباره شود چو صبر گردد تلخ، ار چه خوش بود چو شکر