فرهنگ و هنر

دانستنی های هنر،آداب و رسوم

فرهنگ و هنر

دانستنی های هنر،آداب و رسوم

این وبلاگ قصد دارد تا شما را با آداب و رسوم، فیلم ها، موسیقی و هنر آشنا کند.

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وقتی صحبت از عادت های غذا خورن به میان می‌آید، قوانین زیادی دیده می‌شود که به شدت در میان مردم پیروی می‌شوند. در تمام کشورها عادت های خاصی وجود دارد اما ما 4 مورد عجیب آنها را معرفی می‌کنیم.

4 عادت عجیب در برخی کشورهای دنیا

1. تانزانیا

در تانزانیا رسیدن سر موقع شام کاری بی ادبانه است. اگر سر ساعت 15.30 برسید خیلی عالی خواهد شد. اگر روی فرش یا حصیر نشسته باشید مودبانه نیست که کف پایتان در معرض دید باشد. مسن ترین فرد در جمع باید اول از همه پذیرایی شود و میزبان آخرین نفر غذا می‌خورد. علاوه بر اینها در تانزانیا بو کردن غذا عملی زشت و گستاخانه است.

مهمان, آداب و رسوم

 

2. چین

در چین لازم است طریقه درست نگه داشتن چوب های غذاخوری را بدانید. علاوه براین اگر نخواهید از این چوب ها استفاده کنید باید آنها را خیلی دقیق روی میز یکی نزدیک به دیگری قرار دهید. درغیر این صورت این کار سمبل این است که شما به طرز نامناسبی در تابوتتان قرار خواهید گرفت! همچنین هرگز نباید چوب غذاخوری را به طور مستقیم به سمت یکی از میهمانان بگیرید وگرنه او این کار را یک توهین بسیار بزرگ تلقی خواهد کرد.

 

3. روسیه

همه می‌دانند که مردم روسیه به خاطر مهمان نوازی افراطی شان مشهورند. وقتی به روسیه رفتید همیشه مقداری غذا را در بشقابتان باقی بگذارید تا به میزبان نشان دهید غذا به مقدار کافی برای خوردن بوده است! علاوه بر این هیچ وقت پیشنهاد ودکا و سایر مشروبات الکلی را نباید رد کرد چون این را گستاخانه و بی ادبی می‌دانند. و تا زمانیکه از شما نخواسته اند میز غذاخوری را ترک نکنید. یکی دیگر از گناهان بزرگ در روسیه بی اعتنایی کردن یا پرت کردن نان می‌باشد.

 

4. افغانستان

در افعانستان جایگاه مهمان باید درمکانی دور از در باشد. اول از مهمانان پذیرایی می‌شود و آنها مجبورند که زیاد بخورند درحالیکه میزبان آخرین نفر و مقدار کمی ‌غذا می‌خورد. یک میزبان خوب موظف است باید حداقل سه بار به مهمان تعارف کند تا بداند چیز دیگری می‌خواهد و مهمان نیز باید حداقل سه بار این تعارف را رد کند. اگر کسی نان را روی زمین بیندازد حتما باید آن را برداشته بوسیده و سپس به کناری بگذارد. از نظر سنتی نان باید با دست خورده شود و تنها از دست راست نیز استفاده می‌شود.

  • هلال 87
  • ۰
  • ۰

خنده دارترین رسوم ازدواج در چین

هر فرهنگی سنت های خاص خودش را دارد و این مساله کاملا طبیعی است که فرهنگ مردم کشورهای مختلف از نظر مردم دیگر جهان عجیب و غریب به نظر بیایند. اما مردم چین در مورد سنت های ازدواج و مراسم عروسی به قدری متفاوت عمل می کنند که شاید بتوان گفت یک سری از سنت هایشان به جای عجیب و غریب، خنده دار هستند! با زیما سفر همراه باشید تا شما را با عجیب ترین و خنده دارترین رسوم ازدواج در چین آشنا کنیم.

آداب و رسوم ازدواج در کشور چین

گریه های از پیش تعیین شده!

تصورش را بکنید که یک عروس چینی با وجود اینکه خوشحال است و می خواهد زندگی مشترکش را شروع کند، باید از یک ماه قبل بدون دلیل و به اجبار گریه کند! در واقع این اجبار برای عروس ها در چین وجود دارد که از یک ماه قبل از عروسی، یک ساعت در هر روز گریه کنند! جالب است که بدانید مادر عروس هم باید یک هفته بعد از آن به دخترش بپیوندد و او هم یک هفته باقی مانده تا عروسی دخترش را زار بزند! عجیب تر از همه اینکه هفته بعد مادربزرگ عروس و هفته آخر هم خواهر عروس باید در مراسم گریه زاری شرکت کنند. قسمت عجیب یا همان خنده دار ماجرا این است که این گریه ها در فرهنگ چین سمبل این هستند که از عروسی پیش آمده خوشحال هستند! شاید هم بتوان گفت که قسمت عجیب تر این سنت این است که در روز عروسی یک آهنگ گریه دار برای عروس پخش می شود و بعد همه حضار منتظر می مانند که ببینند عروس چقدر خوب بلد است که گریه کند! با این حساب اگر در تور نوروزی چین با دختر دم بختی رو به رو شدید که بیخود و بی جهت گریه می کرد، اصلا تعجب نکنید و فقط برایش آرزوی خوشبختی کنید!

 

شلیک به عروس!

بله درست خواندید! مردم چین رسم دارند که به عروسشان شلیک کنند! اما نه از آن شلیک های مرگبار! در واقع آن ها رسم دارند که داماد با 3 پیکان بدون نیزه به عروس پرتاب کند و بعد هم خودش آن ها را جمع کند و آن ها را به دو نیم تقسیم کند تا نشان بدهد که عشق آن ها برای همیشه ابدی است! مسلما شلیک به عروس هم یکی از عجیب ترین رسم و رسوم های ازدواج در چین است و شاید مثالش را در کشور دیگری در دنیا نتوان پیدا کرد.

 

عروسی قرمز رنگ!

مردم چین معتقدند که قرمز رنگ عشق، خوش شانسی و سرزندگی است. آن ها اعتقاد دارند که رنگ قرمز باید رنگ اصلی مراسم عروسی باشد و به خاطر همین هم یک عروس چینی در روز عروسیش، صورتش را با یک تور قرمز رنگ می پوشاند و بعد سوار یک ارابه قرمز رنگ می شود! تازه مادر عروس هم یک چتر قرمز رنگ روی سر فرزندش می گیرد تا هم خوشبختی او تضمین شود و هم سمبلی برای باروری او باشد! به شما توصیه می کنیم که اگر بهار امسال در  تور چین  دقت بیشتری به اطرافتان کنید و اگر چشمتان به یک عروس و داماد در خیابان افتاد، سعی کنید که تلاش خود را برای آشنایی هرچه بیشتر با فرهنگ مردم چین به کار بگیرید.

 

تراشیدن مو!

شاید باورتان نشود، اما مردم چین رسم دارند که سر عروسشان را یک روز بعد از عروسی بتراشند! آن ها این کار را سمبل زیبایی و تمیزی می دانند و عروس بیچاره باید موهایش را به خاطر چنین باوری، آن هم یک روز بعد از عروسیش، از دست بدهد! به خاطر همین هم هست که می گوییم تراشیدن مو یکی از خنده دارترین رسم و رسوم عروسی در چین است! با این حساب اگر یک دختر جوان را در چین با موی تراشیده دیدید، می توانید احتمال این را بدهید که او به تازگی عروسیش بوده است!

 

غذای نیم پز شده!

یک شب قبل از عروسی، عروس و داماد باید یک سری مراسم های سنتی را به جا بیاورند که یکی از آن ها این است. در این مراسم عروس باید یک کوفته نیم پز شده را بخورد تا سمبلی برای تولد یک فرزند باشد! حالا تصورش را بکنید که این کوفته می تواند کوفته مرغ باشد و این کوفته به خاطر نیم پز بودنش چه طعم و مزه بدی می تواند داشته باشد و چقدر می تواند برای سلامتی عروس، آن هم یک شب مانده به عروسیش، مضر باشد!

  • هلال 87
  • ۰
  • ۰

زندگانی حکمت‌آمیز و غرورآفرین پیشوایان معصوم علیهم السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالی و آموزنده در راستای الگوگیری از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درس‌های تربیتی آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامی زمینه‌های اخلاقی و رفتاری، سرمشق کاملی برای تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استواری برای دوستداران فرهنگ متعالی اهل‌بیت عصمت (ع) خواهد بود.

 

ولادت و نامگذاری

داستان شجاعت و صلابت عباس (ع) مدت‌ها پیش از ولادت او، از روزی آغاز شد که امیرالمؤمنین (ع) از برادرش عقیل خواست تا برای او زنی برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانی شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد. او نیز «فاطمه» دختر «حزام‌بن‌خالدبن‌ربیعه» را برای همسری مولای خویش انتخاب کرد که بعدها «ام‌البنین» خوانده شد. این پیوند در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان المبارک سال ۲۶ ه.ق به بار نشست.

نخستین آرایه‌های شجاعت، در همان روز، زینت‌بخش غزل زندگانی عباس (ع) گردید: آن لحظه‌ای که علی (ع) او را «عباس» نامید. نامش به خوبی بیانگر خلق و خوی حیدری او بود. علی (ع) طبق سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشمانش را فرا گرفت. ام‌البنین از این حرکت شگفت‌‌زده شد و پنداشت که عیبی در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه‌ای دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس (ع) افزوده شد. امیرالمومنین (ع) حاضران را از حقیقتی دردناک اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد می‌دید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانی به امام حسین (ع) از بدن جدا می‌گردد و افزود: «ای ام‌البنین! نور دیده‌ات نزد خداوند منزلتی سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دست‌های بریده، دو بال به او ارزانی می‌دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیش‌تر این لطف به جعفربن‌ابی‌طالب شده است.»

اشک در چشمان ام‌البنین (ع) حلقه زد. او طالع فرزند خود را بلند می‌دید و هیچ چیز را برتر از این نمی‌پنداشت که فرزندش، فدایی راه امام خویش گردد. شادی جشن میلاد عباس (ع) با گریه درآمیخت و شیرینی خرسندی تولد او با بغض سنگین حسرت، فرو خورده شد؛ ولی افتخار و غرور از چشمان همه خوانده می‌شد.

 

خاستگاه تربیتی

عباس (ع) در گستره‌ای چشم به جهان گشود که رایحه دل‌انگیز وحی، فضای آن را آکنده بود و در دامان مردی سترگ پرورش یافت که بر کرانه‌های تاریخ ایستاده بود، در خانه‌ای رشد کرد که از زیور و زینت‌های دنیایی تهی، اما از نور ایمان سرشار بود.

پیداست که عباس (ع) نیز از همان آغاز و در همان خانه با مفهوم ستیز با ظلم آشنا شده است و از همان‌جا زمینه‌های ایستادگی و جانفشانی در راه حق در او به وجود آمده است. در محضر پدری که پدر یتیمان بود و غمخوار و همزبان غریبان؛ پدری که لقمه‌های اشک‌آلود را با دست خود در کام یتیمان می‌گذاشت و ۲۵ سال، هر روز ثمره دسترنج خود را با نیازمندان تقسیم می‌کرد. پدری که افسار دنیا را رها کرده بود و از هر تعلق وارسته و از هر کاستی پیراسته بود. مردی که مدال سال‌ها پیکار در رکاب رسول خدا (ص) را به گردن آویخته بود و بت‌های جاهلیت را شکسته و خیبرهای الحاد را در هم نوردیده و فتح کرده بود و در دامان مادری که انگیزه ازدواج شوهرش با او را تا دم مرگ از یاد نبرد و آن را بن مایه تربیت فرزندان برومندش قرار داد؛ او که از همان آغاز فرزندان خود را بلاگردان فرزندان فاطمه (ع) خواست و پس از شهادت شوهر مظلومش، علی (ع)، هرگز به ازدواج مردی دیگری در نیامد. 

 

کودکی و نوجوانی

تاریخ گویای آن است که امیرالمؤمنین (ع) همت فراوانی بر تربیت فرزندان خود مبذول می‌داشتند و عباس (ع) را علاوه بر جنبه‌های روحی اخلاقی، از نظر جسمانی نیز پرورش دادند تا جایی که از تناسب اندام و ورزیدگی اعضای او، به خوبی توانایی و آمادگی بالای جسمانی او فهمیده می‌شد. علاوه بر ویژگی‌های وراثتی که عباس (ع) از پدرش به ارث برده بود، فعالیت‌های روزانه، اعم از کمک به پدر در آبیاری نخلستان‌ها و جاری ساختن نهرها و حفر چاه‌ها و نیز بازی‌های نوجوانانه بر تقویت قوای جسمانی او می‌افزود.

از جمله بازی‌هایی که در دوران کودکی و نوجوانی عباس (ع) بین کودکان و نوجوانان رایج بود، بازی‌ای به نام «مداحی»  بود که تا اندازه‌ای شبیه به ورزش گلف می‌باشد و در ایران زمین به «چوگان» شهرت داشته است. در این بازی که به دو گونه سواره یا پیاده امکان‌پذیر بود، افراد با چوبی که در دست داشتند، سعی می‌کردند تا گوی را از دست حریف بیرون آورده، به چاله‌ای بیندازند که متعلق به طرف مقابل است. این گونه سرگرمی‌ها نقش مهمی در چالاکی و ورزیدگی کودکان داشت. افزون بر آن نگاشته‌اند که امیرالمؤمنین (ع) به توصیه‌های پیامبر (ص) مبنی بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سوارکاری، تیراندازی، کشتی و شنا جامه عمل می‌پوشانید و خود شخصا، فنون نظامی را به عباس (ع) می‌آموخت که این موضوع نیز گام مؤثر و سازنده‌ای در پرورش‌های جسمانی عباس (ع) به شمار می‌رفت.

زندگی‌نامه حضرت ابوالفضل (ع)

 

نخستین بارقه های جنگاوری

به حق، امیرالمؤمنین (ع) بیشترین سهم را در این بروز و اتصاف این ویژگی برجسته و کارآمد روحی در عباس (ع) بر عهده داشت و تیزبینی امیرالمؤمنین (ع) در پرورش عباس (ع)، از او چنان قهرمان نام‌آوری در جنگ‌های مختلف ساخته بود که شجاعت و شهامت او، نام علی (ع) را در کربلا زنده کرد. روایت شده است که امیرالمؤمنین (ع) روزی در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفت‌وگو بود. در این لحظه، مرد عربی در آستانه در مسجد ایستاد، از مرکب خود پیاده شد و صندوقی را که همراه آورده بود از روی اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست علی (ع) را بوسید و گفت: مولای من! برای شما هدیه‌ای آورده‌ام و صندوقچه را پیش روی امام نهاد. امام در صندوقچه را باز کرد، شمشیری آب‌دیده در آن بود.

درهمین لحظه، عباس (ع) که نوجوانی نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه‌ای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین (ع) متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس (ع) گفت: آری! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: جلوتر بیا! عباس (ع) پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! برای چه می‌گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا می‌بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله می‌کند تا این‌که دو دستش قطع گردد....

و این‌گونه نخستین بارقه‌های شجاعت و جنگاوری در عباس (ع) به بار نشست.

 

شرکت در جنگ‌ها، نمونه‌های بارزی از شجاعت

شاید اولین تجربه حضور عباس در صحنه سیاسی، شرکت او در جنگ جمل بوده است؛ اما از تلاش‌های او در این جنگ، اسناد چندان معتبری در دست نیست. احتمال آن می‌رود که کم سن و سال بودن این نوجوان تلاشگر، سبب شده تا فعالیت‌های او از حافظه تاریخ پاک شود؛ اما حضور پر رنگ او در جنگ صفین، برگ زرینی بر کتاب نام‌آوری او افزوده است. در این مجال به گوشه‌هایی از اخبار این جنگ پرداخته می‌شود.

 

آب‌رسانی، تجربه پیشین

پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین (ع) عده زیادی را مامور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالاعور اسلمی» را به این کار گمارد. هنگامی که سپاهیان امام خسته و تشنه به صفین رسیدند، امیرالمؤمنین (ع) عده ای را به فرماندهی «صعصعه‌بن‌صوحان» و «شبث‌بن‌ربعی» برای آوردن آب اعزام نمودند. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله کردند و آب آوردند.[۸] در این یورش امام حسین (ع) و اباالفضل العباس (ع) نیز شرکت داشتند و مالک اشتر این گروه را هدایت می‌نمود.

به نوشته برخی تاریخ‌نویسان معاصر، هنگامی که امام حسین (ع) در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس (ع) برای نبرد امتناع می‌ورزد، او برای تحریص امام حسین (ع) خطاب به امام عرض می‌کند: « آیا به یاد می‌آوری آن‌گاه که در صفین آب را به روی ما بسته بودند، به همراه تو برای آزاد کردن آب تلاش کردم و سرانجام موفق شدیم به آب دست یابیم و در حالی که گرد و غبار صورتم را پوشانیده بود، نزد پدر بازگشتم...»

 

یار وفادار امام حسین (ع)

معاویه در آخرین روزهای زندگی خود به پسرش یزید سفارش کرد: «من رنج بار بستن و کوچیدن را از تو برداشتم. کارها را برایت هموار کردم. دشمنان را برایت رام نمودم و بزرگان عرب را فرمانبردار تو ساختم. اهل شام را در نظر بگیر که اصل و ریشه تو هستند. هر کس از آنان نزد تو آمد، او را گرامی بدار و هر کس هم نیامد، احوالش را بپرس ... من نمی‌ترسم که کسانی با تو در حکومت نزاع کنند، به جز چهار نفر: حسین‌بن‌علی (ع)، عبدالله‌بن‌عمر، عبدالله‌بن‌زبیر، و عبدالرحمن‌بن‌ابی‌بکر ... . حسین‌بن‌علی (ع) سرانجام خروج می‌کند. اگر بر او پیروز شدی، از او در گذر که حق خویشی دارد و حقش بزرگ و از نزدیکان پیامبر است ...»

اما حکومت یزید با پدرش تفاوت‌های بنیادین داشت. چهره پلید و عملکرد شوم او در حاکمیت جامعه اسلامی، اختیار سکوت را از امام سلب کرده بود و امام چاره نجات جامعه را تنها در خروج و حرکت اعتراض‌آمیز به صورت آشکار می‌دید. اگر چه معاویه تلاش‌های فراوانی در راستای گرفتن بیعت برای یزید به کار بست، اما به خوبی می‌دانست که امام هرگز بیعت نخواهد کرد و در سفارش به فرزندش نیز این موضوع را پیش‌بینی نمود. امام با صراحت و شفافیت تمام در نامه‌ای به معاویه فرمود: «اگر مردم را با زور و اکراه به بیعت با پسرت وادار کنی، با این‌که او جوانی خام، شراب‌خوار و سگ‌باز است، بدان که به زیان خود عمل کرده و دین خودت را تباه ساخته‌ای.» و در اعلام علنی مخالفت خود با حکومت یزید فرمود: «حال که فرمانروایی مسلمانان به دست فاسقی چون یزید سپرده شده، دیگر باید به اسلام سلام رساند و با آن خداحافظی کرد.»

در این میان حضرت عباس (ع) با دقت و تیزبینی فراوان، مسائل و مشکلات جامعه را دنبال می‌کرد و از پشتیبانی امام خود دست بر نمی‌داشت و حمایت بی‌دریغش را از امام اعلام می‌داشت. یزید پس از مرگ معاویه برای فرماندار وقت مدینه «ولیدبن‌عقبه» نوشت: «حسین (ع) را احضار کن و بی‌درنگ از او بیعت بگیر و اگر سرباز زد گردنش را بزن و سرش را برای من بفرست.» ولید با مروان مشورت نمود. مروان که از دشمنان سرسخت خاندان عصمت و طهارت (ع) به شمار می‌رفت، در پاسخ ولید گفت: اگر من جای تو بودم گردن او را می‌زدم. او هرگز بیعت نخواهد کرد.

پس امام حسین (ع) را احضار کردند. حضرت عباس (ع) نیز به همراه سی تن از بنی‌هاشم امام را همراهی نمودند. امام داخل دارالاماره مدینه گردید و بنی‌هاشم بیرون از دارالاماره منتظر فرمان امام شدند و ولید از امام خواست تا با یزید بیعت نماید؛ اما امام سر باز زد و فرمود: «بیعت به گونه‌ای پنهانی چندان درست نیست. بگذار فردا که همه را برای بیعت حاضر می‌کنی، مرا نیز احضار کن تا بیعت نمایم. مروان گفت: امیر! عذر او را نپذیر! اگر بیعت نمی‌کند گردنش را بزن. امام برآشفت و فرمود: «وای بر تو ای پسر زن آبی چشم! تو دستور می‌دهی که گردن مرا بزنند! به خدا که دروغ گفتی و بزرگ‌تر از دهانت سخن راندی.»

در این لحظه ، مروان شمشیر خود را کشید و به ولید گفت :« به جلادت دستور بده گردن او را بزند! قبل از این‌که بخواهد از این‌جا خارج شود. من خون او را به گردن می‌گیرم.» امام همان‌گونه که به بنی‌هاشم گفته بود، آنان را مطلع کرد، و عباس (ع) به همراه افرادش با شمشیرهای آخته به داخل یورش بردند و امام را به بیرون هدایت نمودند. امام صبح روز بعد آهنگ هجرت به سوی حرم امن الهی نمود و عباس (ع) نیز همانند قبل بدون درنگ و تامل در نتیجه و یا تعلل در تصمیم‌گیری ، بار سفر بست و با امام همراه گردید و تا مقصد اصلی، سرزمین طف، از امام جدا نشد و میراث سال‌ها پرورش در خاندان عصمت و طهارت (ع) را با سخنرانی‌ها، جانفشانی‌ها و حمایت‌های بی‌دریغش از امام به منصه ظهور رساند.

 

  • هلال 87
  • ۰
  • ۰

بیوگرافی آرش معیریان

متولد: 01 فروردین 1350 در: ایران ، تهران ،

دوران متوسطه را با دیپلم کامپیوتر به پایان رساند، لیسانس کارگردانی سینما را از دانشگاه هنر و فوق لیسانس ادیبات نمایشی را از دانشگاه تهران اخذ کرده است. وی عضو کانون تدوین گران و کارگردانان خانه سینما ایران و مدرس کارگردانی و تدوین دردانشکده های هنر و سوره است. معیریان فعالیت در سینما را با دستیاری کارگردان و دستیاری تدوین از سال (۱۳۷۰) آغاز کرده است. او که دستی هم به قلم دارد تا کنون بیش از ۴۰ عنوان مقاله سینمایی را نوشته و ترجمه کرده و درنشریات سینمایی به چاپ رسانده است. همچنین وی تالیف کتاب «زیبایی شناسی سینمای تداومی» را برای «دفتر پژوهش های سیما» به اتمام رسانده است. سال ۱۳۸۲ برای ساخت فیلم «کما» برای اولین بارپشت دوربین رفت و با فیلم های «شارلاتان»، «چپ دست»، «آنکه دریا میرود» و چند فیلم دیگر ادامه داد.   

آرش معیریان تدوینگر سینما و تلویزیون ایران است. از مهم‌ترین آثار آرش معیریان می‌توان به فعالیت در سریال ساخت ایران 2، سریال آرام می گیریم و فیلم کلاهی برای باران اشاره کرد.

آرش معیریان کار حرفه‌ای خود را از سینما آغاز کرد و سال 1378 در فیلم شراره به کارگردانی سیامک شایقی به عنوان تدوینگر فعالیت داشته است. گرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیش مانند سریال ساخت ایران 2، بیشتر نبود اما تجربه خوبی برای آرش معیریان محسوب می‌شود و همکاری با هنرمندانی همچون بهناز نازی، غلامرضا طباطبایی، شاهرخ فروتنیان و سروش صحت را تجربه کرد.

آرش معیریان در سال 1396 دوره‌ی پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید آثار مهمی حضور داشته است. او در این سال در 2 فیلم و سریال مهم سینما و تلویزیون حضور داشت و خود را به جامعه هنرمندان معرفی کرد. آثار مهم آرش معیریان در این سال، فعالیت در سریال ساخت ایران 2 به کارگردانی برزو نیک‌نژاد و فعالیت در فیلم خالتور به عنوان تدوینگر محسوب می‌شود.

آرش معیریان

شاید یکی از مهم‌ترین بخش‌های بیوگرافی آرش معیریان فعالیت در سریال ساخت ایران 2 بوده است. آرش معیریان سال 1396 سریال ساخت ایران 2 به عنوان تدوینگر فعالیت داشته است که توانست با مهارتش، جای خود را میان اهالی فضای تلویزیون مطرح کند. آرش معیریان توانست با فعالیت در سریال ساخت ایران 2 تجربه حرفه‌ای موفقی برای خود رقم بزند و همکاری در کنار بازیگران بزرگ و باتجربه‌ای نظیر امین حیایی، محمدرضا گلزار، سحر دولتشاهی و سارا بهرامی توانست سطح کاری او را متحول کند.

آرش معیریان علاوه‌بر سریال ساخت ایران 2، سال 1395 در سریال آرام می گیریم نیز فعالیت داشته است. آرش معیریان این‌بار با روح الله سهرابی یعنی کارگردان سریال آرام می گیریم و هنرمندانی چون آتیلا پسیانی، حمیدرضا هدایتی، هوشنگ توکلی و لعیا زنگنه همکاری داشت.

با اینکه آرش معیریان را بیشتر بعنوان تدوینگر می‌شناسیم، اما در حرفه‌های دیگر نیز فعال بوده است. آرش معیریان علاوه‌بر تدوینگر به‌عنوان کارگردان، دستیار تدوین و نویسنده نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشته است. مهم‌ترین آثار آرش معیریان در حرفه‌ی کارگردان، فیلم آپاچی، فیلم خالتور، فیلم دم سرخ‌ها، فیلم آس و پاس، فیلم دریاکنار، فیلم شانس عشق تصادف، فیلم کالسکه، سریال تنهایی، سریال جلال‌الدین، سریال پیدا و پنهان، سریال سایه روشن، فیلم ساعت شلوغی، فیلم فیتیله و ماه پیشونی، فیلم داماد خجالتی، فیلم شیر و عسل، سریال گامی در تاریکی، فیلم احضارشدگان، سریال زهر و پادزهر، فیلم آنکه دریا می‌رود، فیلم چپ دست، فیلم شارلاتان و فیلم کما است. مهم‌ترین آثار آرش معیریان در حرفه‌ی دستیار تدوین، فیلم ضیافت و فیلم الو الو من جوجو‌ام! است. مهم‌ترین اثر آرش معیریان در حرفه‌ی نویسنده، فیلم خالتور است.

یکی از ویژگی‌های حرفه‌ای بیوگرافی آرش معیریان آن هست که در مدت زمان فعالیت خود، هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشته است. آرش معیریان را باید بیشتر تدوینگر سینما بدانیم چرا که 88% آثار وی سینمایی و 12% آثارش تلویزیونی است. در واقع آرش معیریان از مجموع 26 اثری که در کارنامه دارد، در 23 اثر در سینما با نام‌های فیلم آپاچی، فیلم خالتور، فیلم دریاچه ماهی، فیلم دریاکنار، فیلم کالسکه، فیلم ساعت شلوغی، فیلم فیتیله و ماه پیشونی، فیلم داماد خجالتی، فیلم دلداده، فیلم موج سوم، فیلم احضارشدگان، فیلم آنکه دریا می‌رود، فیلم دختر میلیونر، فیلم کلاهی برای باران، فیلم هر چی تو بخوای، فیلم چپ دست، فیلم شاخه گلی برای عروس، فیلم کوچولوی خوش شانس، فیلم بله برون، فیلم جوان ایرانی، فیلم دختری در قفس، فیلم بی تو تنهایم و فیلم شراره فعالیت داشته و در 3 اثر در تلویزیون با نام‌های سریال آرام می گیریم، سریال 101 راه برای ذله کردن پدر و مادرها و سریال روشن‌تر از خاموشی فعالیت داشته است.

بیوگرافی آرش معیریان

در بیوگرافی آرش معیریان آثار مهمی وجود دارد. اگر می‌خواهید با بیوگرافی آرش معیریان و زندگی حرفه‌ای و آثار او بیشتر آشنا شوید، حتما به صفحه هر یک از آثار آرش معیریان در منظوم سر بزنید. همه 26 اثر مهم آرش معیریان در منظوم یک پروفایل اختصاصی دارند که اطلاعات کامل معرفی آنها تهیه شده است. امتیازی که هر یک از آثار آرش معیریان در منظوم دارند، نمره و امتیازی است که مردم از یک تا ده به آنها داده‌اند. در واقع هر چقدر آرش معیریان در آثار ارزشمندتری فعالیت کرده باشد، توانسته نمره‌ی بیشتری از سوی مردم بگیرد، در نتیجه سوابق کاری و بیوگرافی آرش معیریان درخشان‌تر خواهد شد. مثلا اثری که در بیوگرافی آرش معیریان بیشترین امتیاز را از مردم گرفته است، سریال ساخت ایران 2 محسوب می‌شود و اثری که در بیوگرافی آرش معیریان کمترین امتیاز را گرفته است، فیلم جوان ایرانی محسوب می‌شود.

  • هلال 87
  • ۰
  • ۰

خلاصه ای از زندگی نامه امام حسین (ع)

  • نام : حسین ، سومین امام که به امر خداوند تعیین شده است "کنیه :ابو عبد اللّه"

  • لقب : خامس آل عبا، سبط، شهید، وفى ، زکى

  • پدر : حضرت على بن ابى طالب (ع (مادر: حضرت فاطمه (س (تاریخ ولادت : شنبه سوم شعبان ، سال چهارم هجرى

  • مکان ولادت : مدینه
  • مدت عمر : ۵۷ سال
  • علت شهادت : پس از روى کار آمدن یزید، امام که او را نالایق میدانست تن به ذلت بیعت و سازش با او را نداد و براى افشاى او به فرمان خدا از مدینه به مکه و سپس به طرف کوفه و کربلا حرکت کردند و همراه با یاران خود با لب تشنه توسط دشمنان اسلام شهید شدند.قاتل : صالح بن وهب مزنى ، سنان بن انس و شمر بن ذى الجوشن ، (لعنت خدا بر آنها)
  • زمان شهادت : جمعه دهم محرم ، سال ۶۱ هجرى
  • مکان شهادت و دفن : کربلا

سال از دوران کودکى را در زمان حیات پر برکت رسول خدا (ص ) سپرى نمود. او شجاعترین امت حضرت محمد (ص ) بود و شجاعت حضرت محمد (ص ) و حضرت على (ع ) در ایشان جمع بود.خداوند در تربت ایشان شفا، و در داخل حرم امام حسین (ع ) استجابت دعا را قرار داده است . پیامبر (ص ) در حقش فرمود: احب اللّه مَن احب حسینا یعنى : خداوند دوست میدارد کسى را که حسین را دوست بدارد. پیامبر(ص ) در حق او و برادر گرامى اش امام حسن (ع ) فرمود: دو فرزند من حسن و حسین پیشوایان امت مى باشند خواه زمام امور به دست بگیرند و یا نگیرند.پس از شهادت امام حسن (ع ) در سال ۵۰ هجرى ، امام حسین (ع ) عهده دار امر امامت گردید. معاویه پس از بیست سال حکومت ظالمانه و قتل و کشتار شیعیان به ویژه، در سال ۶۰ هجرى مرد و بر خلاف قرارداد صلح با امام حسن(ع)، پسرش یزید را به جاى خود قرار داد. یزید فردى فاسد و شرابخوار و مخالف با اسلام بود. او علناً مقدسات اسلامى را زیر پا مى گذاشت و آشکارا شراب مى خورد. امام حسین علیه السلام از همان آغاز کار با او به مخالفت برخاست .یزید نامه اى به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از امام حسین (ع ) براى یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. امام (ع ) که حاضر به بیعت کردن با یزید نبود با خانواده خود از مدینه به مکه رفتند. در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامه هاى زیادى براى امام حسین (ع ) نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. امام حسین (ع ) نیز مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند. 

 

اما با ورود عبیداللّه بن زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و بسیار حیله گر و بى رحم بود، مردم کوفه فریب اقدامات او را خورده و پیمان شکنى کردند و مسلم را تنها گذاشتند.در نتیجه عبیداللّه ، مسلم بن عقیل را دستگیر نموده و به شهادت رسانید. هنگامى که در ابتدا مردم کوفه با مسلم بیعت کردند، مسلم نامه اى به امام حسین (ع ) نوشت و به ایشان اطلاع داد که به کوفه بیاید. امام حسین (ع ) با خانواده و یاران خود به طرف کوفه حرکت کرد و در نزدیکى کوفه بود که خبر پیمان شکنى مردم کوفه و شهادت مسلم را آوردند. عبیداللّه بن زیاد که با شهادت مسلم بر اوضاع کوفه تسلط پیدا کرده بود حر بن یزید ریاحى را براى زیر نظر گرفتن امام حسین (ع ) و همراهانش فرستاد. و سپس عمر بن سعد را با سى هزار نفر به کربلا اعزام نمود. او به عمر بن سعد وعده داده بود که اگر امام حسین (ع ) را به شهادت برساند او را حاکم رى خواهد کرد.

 

عمر بن سعد که به طمع حکومت رى به کربلا آمده بود از هیچ ستمى فروگذار نکرد. دستور داد امام حسین (ع ) و یارانش را محاصره کنند و آب را بر روى آنان ببندند. یاران امام حسین (ع ) که از شجاع ترین افراد بودند روز دهم محرم (عاشورا) در حالى که بیش از ۷۲ تن نبودند یکى پس از دیگرى در دفاع از امام زمان خود یعنى امام حسین (ع ) با عزت و آزادگى به شهادت رسیدند. حر بن یزید ریاحى نیز که ستمگرى سپاه عمر سعد و حقانیت امام حسین (ع ) را مشاهده کرد به سپاه امام پیوست و به شهادت رسید.واقعه کربلا گرچه از نظر زمان کوتاه بود و تنها یکروز از صبح تا عصر به طول انجامید اما لحظه لحظه آن درس شهامت و ایثار و فدا کارى ، ایمان و اعتقاد و اخلاص بود. واقعه کربلا دانشگاهى است که از طفل شیرخوار تا پیرمرد محاسن سفیدش به بشریت درس آزادگى مى آموزد. خون هاى مطهر امام حسین (ع ) و یارانش به اسلام حیات تازه بخشید و زمینه سرنگون شدن دودمان فاسد اموى را فراهم آورد.امام حسین علیه السلام روز دهم محرم سال ۶۱ هجرى ، در سن ۵۷ سالگى در کربلا به شهادت رسید. مرقد ایشان و برادر فداکارش اباالفضل و فرزندان و یارانش در شهر کربلا در عراق قرار دارد.
 

  • هلال 87
  • ۰
  • ۰

رمان های عاشقانه بخش مهمی از ادبیات هر زبان و فرهنگی هستند و طرفداران بسیاری دارند. در این مقاله می‌خواهیم به معرفی چند نمونه از بهترین رمان های عاشقانه ایرانی بپردازیم. یقینا نمی‌توان تمام ادعا کرد که بهترین رمان های عاشقانه ایرانی محدود به این فهرست می‌شود، ولی سعی کرده‌ایم در این فهرست ترکیبی از آثار نویسندگانی از سبک‌های مختلف را در کنار هم داشته باشیم.

 

ادبیات عامه پسند و رمان های عاشقانه ایرانی


بین نویسندگان معاصر ایرانی، نویسندگان زیادی هستند که رمان‌های عاشقانه می‌نویسند و کتاب‌هایشان پرفروش و پرطرفدار هم هستند. یکی از این نویسندگان مرتضی مؤدب پور است که بیشتر با نام م. مؤدب پور شناخته شده است. از جمله آثار او می‌توان به رمان های پریچهر، شیرین، گندم و رکسانا اشاره کرد. یکی دیگر از نویسندگان رمان های عاشقانه فتانه حاج سید جوادی است که با رمان عاشقانه بامداد خمار به شهرت فراوانی دست یافت. فهیمه رحیمی نیز یکی دیگر از نویسندگان معروف رمان های عاشقانه ایرانی است. از جمله آثار او می‌توان به اشک ستاره، همیشه با تو، تاوان عشق و چند رمان دیگر اشاره کرد.

در ادامه به معرفی چند نمونه از بهترین رمان های عاشقانه ایرانی از آثار نویسندگان مختلف ایرانی در چندین سطح گوناگون، مانند سطح عامیانه و سطح فاخر پرداخته‌ایم.

5 رمان عاشقانه ایرانی

1. رمان یک عاشقانه آرام اثر نادر ابراهیمی

این رمان از آثار معروف نادر ابراهیمی داستان‌نویس معاصر ایرانی است. این رمان داستان گیله مردی مبارز را روایت می‌کند که عاشق دختری می‌شود که آذری است و سیاسی مسلک. جملات زیبا، شاعرانه و عمیق این کتاب باعث شهرت آن شده است. در واقع نقطه قوت اصلی این رمان عاشقانه ایرانی لحن و بیان فوق‌العاده زیبای نادر ابراهیمی است. این رمان روایتگر داستان عاشقانی است که سعی می‌کنند در تمام لحظاتی که در کنار هم هستند، عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان دچار رخوت بشود؛ عاشقانی که با زمان مبارزه می‌کنند. مکالمات این زوج عاشق در سراسر رمان یک عاشقانه آرام، آرامش را به خواننده هدیه می‌کند. در جاهای مختلف این رمان، کتاب‌هایی از دیگر نویسندگان با ظرافت و قلم دلنشین نادر ابراهیمی معرفی شده‌اند که باعث می‌شود خواننده به مطالعه آن‌ها نیز ترغیب بشود.

رمان عاشقانه یک عاشقانه آرام

 

2. رمان عاشقانه بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی

بامداد خمار یکی از پرفروش‌ترین و بهترین رمان های عاشقانه ایرانی است. این کتاب بیش از ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشته است و ترجمه آن به زبان آلمانی نیز با موفقیت در جلب نظر مخاطبان روبه‌رو شد. این رمان عاشقانه ایرانی روایتگر داستان سوزناک عشق نافرجام دختری از اعیان دوره قدیم تهران به جوانی نجار از طبقه فرودست جامعه است. سودابه دختر جوان تحصیل‌کرده و ثروتمندی است که می‌خواهد با مردی که با طبقه اجتماعی خانواده او مناسبتی ندارد، ازدواج کند. مادر سودابه برای جلوگیری از این پیوند، او را به پند گرفتن از محبوبه، عمه سودابه، سفارش می‌کند. این رمان روایت داستان عبرت‌انگیز سیاه‌بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است.

پس از انتشار بامداد خمار و اقبال مخاطبان به آن، کتابی با نام شب سراب و به نویسندگی ناهید پژواک منتشر شد. این کتاب در واقع همان داستان بامداد خمار است با این تفاوت که داستان از زبان رحیم نقل شده است و تلاش آن این است که بگوید محبوبه یک طرفه به قاضی رفته و اشتباه می‌کند. نکته جالب اینجا است که این کتاب هم به یکی از کتاب های پرفروش ایران تبدیل شد. بسیاری از مردم بامداد خمار را یکی از بهترین رمان های عاشقانه ایرانی می‌دانند،‌ در حالی که منتقدان عمدتا چنین نظری درباره این کتاب پرفروش ندارند.

 

رمان عاشقانه بامداد خمار

 

3. رمان مجنون‌تر از فرهاد اثر م. بهارلویی

این اثر یک رمان دو جلدی است. داستان این رمان عاشقانه ایرانی در مورد دختری است که در خانواده‌ای پرجمعیت زندگی می‌کند. این دختر با مردی به نام محراب روبه‌رو می‌شود که شخصیتی جدی ولی عاشق‌پیشه دارد و در راه رسیدن این دو به یکدیگر درگیری‌ها و کشمکش‌های خانوادگی فراوانی به وجود می‌آید.

 

رمان عاشقانه مجنون تر از فرهاد

 

4. رمان عاشقانه پریچهر اثر مرتضی مؤدب پور

رمان پریچهر از جمله آثار معروف م. مؤدب پور است که با استقبال بالای مخاطبان روبه‌رو شد. این رمان روایتگر داستان زندگی پسری به نام فرهاد است که بعد از هشت سال تحصیل در خارج از کشور به ایران برمی‌گردد و در کارخانه پدرش مشغول می‌شود و در ادامه ماجراهای عاشقانه زیادی پیش می‌آیند.

فرهاد، هومن، فرگل و لیلا، جوانان عاشق‌پیشه‌ای هستند و با مشکلاتی مواجـه می‌شوند که خیلی از جوانان در دهه شصت با آن دست به گریبان بودند؛ تفاوت فرهنگی و اقتصادی چشمگیر خانواده‌ها و مشکلات دیگری که سر راه ازدواج دخترها و پسرهای داستان قرار می‌گیرند. در این میان، پیرزنی به نام پریچهر، راوی زندگی پرسوز خودش است؛ روایتی که با قصه جوانان عاشق رمان بی‌ربط نیست.

همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته شد م. مؤدب پور یکی از نام‌های شناخته شده در زمینه نوشتن رمان‌های عامه پسند و عاشقانه است. او آثار دیگری هم دارد که می‌توانیم به آن‌ها نیز اشاره کنیم. یکی از این رمان‌ها رمان خواستگاری یا انتخاب است، رمانی که روایتگر داستان دختری است که قصد دارد به خواستگاری پسر مورد علاقه‌اش برود. از دیگر آثار مرتضی مؤدب پور می‌توان به رمان‌های شیرین، یاسمین و گندم اشاره کرد.

 

رمان عاشقانه پریچهر

 

5. رمان چشمهایش اثر بزرگ علوی

رمان چشمهایش از آثار نویسنده شهیر ایرانی، بزرگ علوی، است. این اثر تأثیر بسیاری بر جریان ادبیات داستانی ایران داشته است. این رمان بیش از شصت سال است که با استقبال مخاطب ایرانی مواجه شده و بارها تجدید چاپ شده است. داستان این رمان روایتگر عشق ناکام زنی به نام فرنگیس، به استاد نقاشی مشهوری به نام استاد ماکان است. استاد ماکان به خاطر فعالیت‌های سیاسی خود در تبعید زندگی می‌کند و به طرز مشکوکی از دنیا می‌رود.

چشمهایش از زبان فردی روایت می‌شود که شیفته‌ تابلوی چشمهایش اثر استاد ماکان شده‌ است و حس می‌کند رازی پشت چشم‌های نقاشی شده در این تابلو وجود دارد. از این رو تصمیم می‌گیرد برای رمزگشایی از این تابلوی رازآلود، زنی را که سوژه نقاشی استاد بوده پیدا کند و اینجا است که داستان این رمان عاشقانه شروع می‌شود.

رمان عاشقانه چشمهایش

 

 

  • هلال 87